شماره ٦٣: چشم ما شد به نور او بينا

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چشم ما شد به نور او بينا
نظرى کن به نور او در ما
آب اين چشمه مى رود هر سو
لاجرم سو به سو بود دريا
غرق بحريم وآب مى جوئيم
ما طلب کار او و او با ما
دردمنديم و دلخوشيم از آن
درد عشق است و جان بودردا
ما خياليم و در حقيقت او
هو معنا و فانظروا معنا
نور معنى نموده در صورت
گنج اسما نهاده در اشيا
نعمت الله از او شده موجود
نور او هم به او بود پيدا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید