شماره ٤٧: از کرم بنواخت ما را يار ما

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
از کرم بنواخت ما را يار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانيم در بازار عشق
نان چه باشد بر سر بازار ما
آب چشم ما بهر سو مى رود
باز مى گويد روان اسرار ما
منصب عالى اگر خواهى بيا
خاک ره شو بر در خمار ما
از حباب و موج و دريا آب جو
تا بيابى اين همه آثار ما
جز يکى در هر دو عالم هست نيست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
رند سرمستيم و با ساقى حريف
نعمت الله سيد و سردار ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید