شماره ١٢: نور تجلى او، ساخت منور مرا

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نور تجلى او، ساخت منور مرا
صورت او شد پديد، کرد مصور مرا
پير خرابات عشق، داد مرا جام مى
ساقى رندان خود، کرد مقرر مرا
عقل دمى دور شو، از بر رندان عشق
مستم و هشيار تو نيستى درخور مرا
مجلس تو آن تو، مجمع من آن من،
فکر پريشان ترا، زلف معنبر مرا
عاشق و معشوق و عشق، هر سه بر ما يکى است
در دو جهان هست و نيست جز يک ديگر مرا
ذات ز روى صفات، گشته به من آشکار
عشق براى ظهور ساخته مظهر مرا
بنده هر سيدم، سيد هر بنده ام
حکم خرابات داد، خواجه قنبر مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید