شماره ١: رنديم و دگر مستيم تا باد چنين بادا

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
رنديم و دگر مستيم تا باد چنين بادا
توبه همه بشکستيم تا باد چنين بادا
چون قطره از اين دريا ديروز جدا بوديم
امروز به پيوستيم تا باد چنين بادا
عقل از سر نادانى درد سر ما مى داد
عشق آمد و وارستيم تا باد چنين بادا
ما دست برآورديم در پاش سر افکنديم
مستانه از آن دستيم تا باد چنين بادا
زنار سر زلفش افتاد به دست ما
زنار چنان بستيم تا باد چنين بادا
آن رند خراباتى رندانه حريف ماست
او سرخوش و ما مستيم تا باد چنين بادا
ما سيد رندانيم با ساقى سرمستان
در ميکده بنشستيم تا باد چنين بادا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید