شماره ٧٢٣: چه نعمتى است به من قرب آن دهن بخشند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
چه نعمتى است به من قرب آن دهن بخشند
مرا چوخط به لب او ره سخن بخشند
سبک چو گرد ز دامان همت افشانم
تمام روى زمين را اگر به من بخشند
شکستگان جهانند موميايى هم
خوشا دلى که به آن زلف پرشکن بخشند
درين رياض ثمر رزق باد دستانى است
که چون شکوفه به هر خار پيرهن بخشند
کشند اگر به ته بال سرنواسنجان
به تنگناى قفس وسعت چمن بخشند
مساز تيشه خودکند کاين عقيق لبان
ز خون خويش سراپا به کوهکن بخشند
هنوز حق سخن را نکرده اند ادا
هزار عقد گهر گربه يک سخن بخشند
زبان نغمه سرايان به کام مى چسبد
اگر به طوطى ما فرصت سخن بخشند
مسلم است بر آن شمعها سرافرازى
که زندگانى خودرا به انجمن بخشند
به غور چاه زنخدان که مى رسد صائب
مگر ز زلف درازش مرا رسن بخشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید