به ملک امن رضا شور وشر نمى باشد
که انقلاب در آب گهر نمى باشد
سياه بختى ما رنگ بست افتاده است
وگرنه هيچ شبى بى سحر نمى باشد
دليل قلزم وحدت بس است صدق طلب
که سيل در گرو راهبر نمى باشد
زبان لاف درازست بى کمالان را
سگ خموش در اين رهگذر نمى باشد
ز پشت آينه شد خيره چشم آينه دار
فروغ حسن ازين بيشتر نمى باشد