شماره ٤٦٧: فروغ گوهر دل از سر زبان تابد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
فروغ گوهر دل از سر زبان تابد
صفاى باغ ز رخسار باغبان تابد
نمى توان به جگر داغ عشق پنهان کرد
که نور اين گهر از روزن زبان تابد
مگر ميانجى ديوار جسم برخيزد
که آفتاب تو بر پيشگاه جان تابد
درين زمانه باطل کسى که حق گويد
براى خويش چو منصور ريسمان تابد
اگر چو غنچه مرا صد زبان بود در کام
حجاب عشق تو بر هم گه بيان تابد
به نور عقل نبرديم ره ز خود بيرون
مگر ستاره ديگر ز آسمان تابد
تو گرم جلوه و صائب به خون خود غلطد
که پرتو تو مبادا به اين و آن تابد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید