شماره ١٨٥: چه عجب دل اگر از شوق جگر مى بازد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
چه عجب دل اگر از شوق جگر مى بازد؟
نقد جان را به سر شعله شرر مى بازد
پيش ما سوخته جانان که نظر مى بازيم
حرف پروانه مگوييد که پر مى بازد
پاس گفتار نگهبان حيات ابدست
شمع از تيز زبانى است که سر مى بازد
چون ز فرهاد نگيرم سند جان سختي؟
من که از تاب غمم کوه کمر مى بازد
نتوان همچو خضر آب به تنهايى خورد
تشنه ما به لب بحر جگر مى بازد
آن کسى چشم و چراغ است نظر بازان را
که چو يعقوب درين کار نظر مى بازد
نيست امروز نظر بازى صائب با اشک
عمرها رفت که با گريه نظر مى بازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید