بيش ازين پيروى حرص و هوس نتوان کرد
همعنانى به سگ هرزه مرس نتوان کرد
دامن دولت دنيا نتوان سخت گرفت
سايه بال هما را به قفس نتوان کرد
اينقدر کز تو دلى چند بود شاد، بس است
زندگانى به مراد همه کس نتوان کرد
شرر کذب به يک چشم زدن مى ميرد
تکيه بر دوستى اهل هوس نتوان کرد
نعمتى نيست که چشمى نبود در پى آن
ترک وصل شکر از بهر مگس نتوان کرد
صائب از طول امل دست هوس کوته دار
که در اين دام بجز صيد مگس نتوان کرد