شماره ١٤٤: غنچه راز مرا آه به ناخن وا کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
غنچه راز مرا آه به ناخن وا کرد
خنده چاک، گريبان مرا رسوا کرد
زخم از پهلوى من طرف نمايان بربست
داغ در سينه من چشم تماشا وا کرد
گريه تلخ مرا خنده او شيرين ساخت
شعله آه مرا قامت او رعنا کرد
شعله حسن، جگر سوخته اى مى طلبيد
عشق در هر دو جهان گشت و مرا پيدا کرد
ببر اى باد صبا مژده به طفلان هوس
که در باغ نوى سبزه خطش وا کرد
برو اى زورق بى ظرف حباب از سر اشک
موج لنگر نتوانست درين دريا کرد
در هوادارى آن زلف کم از شانه مباش
که سر خود همه را در سر اين سودا کرد
صائب اين تازه غزل را ز تو هرکس که شنيد
از سويداش به مجموعه دل انشا کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید