شماره ٧٩: دولت حسن ز خط زير و زبر مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
دولت حسن ز خط زير و زبر مى گردد
اين ورق از نفس سوخته بر مى گردد
چشم خورشيد که در خيره نگاهى مثل است
در گلستان تو پوشيده نظر مى گردد
ماه شبگرد من از خانه چو آيد بيرون
ماه از هاله نهان زير سپر مى گردد
بر نظر منت پيراهن يوسف دارد
هر نگاهى که ز رخسار تو بر مى گردد
در نگيرد سخن عشق به ارباب هوس
آتش افسرده ازين هيزم تر مى گردد
در ته سنگ ملامت دل سودايى ما
کبک مستى است که در کوه و کمر مى گردد
بيقرارى است مرا باعث آرامش دل
لنگر کشتى من موج خطر مى گردد
شوق چون قافله سالار شود رهرو را
پاى خوابيده پر و بال دگر مى گردد
سخن از غور سخن سنج گرامى گردد
قطره در حوصله بحر گهر مى گردد
خجلت بى ثمرى قد مرا کرده دو تا
شاخ هر چند خم از جوش ثمر مى گردد
گوهر از خجلت اظهار طمع آب شود
آبرو جمع چو گرديد گهر مى گردد
در شکرزار قناعت نبود تلخى عيش
خاک در حوصله مور شکر مى گردد
منه انگشت به گفتار بزرگان صائب
تير بر چرخ مينداز که بر مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید