شماره ٢٦: نکويان را عتاب و لطف با هم يار مى بايد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نکويان را عتاب و لطف با هم يار مى بايد
زبان تلخ با لبهاى شکر بار مى بايد
درين بستانسرا چون سرو معشوقى و رعنايى
به قامت راست نايد، شيوه رفتار مى بايد
نه آسان است جمع آوردن اسباب دلدارى
رخ آيينه سان و خط چون زنگار مى بايد
زجوش مشترى گيرد بلندى قيمت گوهر
قماش ماه کنعان بر سر بازار مى بايد
حيا از عهده اين خيره چشمان برنمى آيد
گلستان ترا گوش گران، ديوار مى بايد
به مژگان بيستون را مى توان برداشتن از جا
همين روى دلى زان يار شيرين کار مى بايد
زليخا چشم يارى از صبا دارد، نمى داند
که بوى پيرهن را چشم چون دستار مى بايد
نه آسان است سر از حلقه مستان برون بردن
سرى آشفته تر از طره دستار مى بايد
متاع من همه گفتار بى کردار و در محشر
پى سودا همه کردار بى گفتار مى بايد
به شب بيدارى از نيرنگ مى ايمن مشو صائب
که مکر دختر رز را دل بيدار مى بايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید