شماره ٧: کدامين آتشين سيما به اين ويرانه مى آيد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
کدامين آتشين سيما به اين ويرانه مى آيد؟
که از ديوار و در بوى پر پروانه مى آيد
مرا اين خونبها بس از شهيدان کان بلاى جان
به طوف خاک من با شيشه و پيمانه مى آيد
کف خاکستر من امشب آتش زير پا دارد
همانا شمع بر بالين اين پروانه مى آيد
چنان از خلوت آيينه مى آيد به کيفيت
که پندارى صبوحى کرده از ميخانه مى آيد!
به دريا سينه خم را غلط کرده است پندارى
که ابر نوبهار امروز خوش مستانه مى آيد
چنان از مشرب من کفر و دين يکرنگ شد با هم
که از تسبيح بوى صندل بتخانه مى آيد
اگر سنگ ملامت اين سبکروحى نفرمايد
که ديگر بى تکلف بر سر ديوانه مى آيد؟
مبادا هيچ کس را پست ديوار اينقدر يارب
ز هرجا سيل برخيزد به اين ويرانه مى آيد
زگفت و گوى ناصح پنبه چون در گوش نگذارم؟
به مغزم بوى خواب مرگ ازين افسانه مى آيد
تعجب نيست گر جان رفت با تيرش زتن بيرون
که با مهمان برون از خانه صاحبخانه مى آيد
سبک برخيز اى خار ملامت از سر راهم
که کار سيل از زنجير اين ديوانه مى آيد
چنان از باده توحيد سرگرمم درين گلشن
که خار و گل به چشم من به يک دندانه مى آيد
صداى شير بود آواز نى زين پيش در گوشم
کنون از نى به گوشم نعره شيرانه مى آيد
اگر بر کلبه من جغد را صائب گذار افتد
به جان بى نفس بيرون ازين غمخانه مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید