شماره ١: که بر بالين من با قامت چالاک مى آيد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
که بر بالين من با قامت چالاک مى آيد؟
که آه از سينه ام بيرون گريبان چاک مى آيد
در آن محفل که ديوار و در آتش زير پا دارد
کجا خوددارى از پروانه بيباک مى آيد؟
نمى آيد علاج زهر خشک از سوزن عيسى
که اين خار از جگر بيرون به دست تاک مى آيد
چراغ کشته روشن مى توان کردن ز مژگانش
به چشم هر که آن رخسار آتشناک مى آيد
در آن کشور که از زنگار نشناسد طوطى را
چه کار از جوهر آيينه ادراک مى آيد؟
به خون خلق از ان تشنه است مژگان سبکدستش
که از آغوش زخم آن تيغ بيرون پاک مى آيد
من آن صيد همايونم که اشک شادى از قتلم
به چشم جوهر شمشير آن بيباک مى آيد
کدامين خانه پردازست در خلوت سراى دل؟
که گردآلود حرف از سينه غمناک مى آيد
ز زخم آسيا، بى حاصلان را نيست پروايى
توگر بى مدعا گردى چه از افلاک مى آيد؟
که مى سازد نشان تير يارب استخوانم را؟
که چون صبح از زمين بيرون گريبان چاک مى آيد
زجيب فکر اگر گاهى سر عاشق برون آيد
به انداز کمند وحدت فتراک مى آيد
مدو دنبال روزي، پا به دامان قناعت کش
که گندم از زمين بيرون گريبان چاک مى آيد
دهان خويش صائب چون صدف پاک از شکايت کن
که جاى لقمه گوهر در دهان پاک مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید