شماره ٧٠٣: رسم خونريز در آن خوى جفاساز بماند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
رسم خونريز در آن خوى جفاساز بماند
اين کله بر سر آن ترک سرانداز بماند
گفتمى نام تو و زيستمى هر دم پيش
که ز لب کم نشود کام تو و گاز بماند
گه رود جان و گهى باز بيايد در تن
گه به تاباک در انديشه آن ناز بماند
باد چستى که بر آيد سر عشاق ز دوش
اين هوا در سر آن سرو سرافراز بماند
بستن چشم ندانم که چه باشد، آنگاه
که برفت از نظر و ديده من باز بماند
زاهدى در تو نظر کرد، صلاحش بردى
به يکى بازى ازان چشم دغابار بماند
ناله ناخوش خسرو که ز غم مى آيد
خجل آواز که چون مطرب ناساز بماند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید