شماره ٦٤٩: عاشقان تو ز تو تا صبح در خونابه اند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عاشقان تو ز تو تا صبح در خونابه اند
گر چه بهتر مصلحت پيشت به لاغ و لابه اند
زار مى نالند و مستانند، اگر جامى بود
گر چه هر شب تا سحر چون ماهيى برتابه اند
چنگ من ناله است مى خون جگر و اصحاب تو
همنشين بربط و همزانوى قرابه اند
تا تو دست جود بگشادي، فلک بيکار ماند
اختران در هفت گنبد صورت گرمابه اند
آفت خسرو شدند اين هر دو چشم و لاجرم
من ز شان در خون و شان از خويش در خونابه اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید