شماره ٦٠٩: سيمين تن و خارا دلي، گر گفتنم يارا بود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سيمين تن و خارا دلي، گر گفتنم يارا بود
گر بت نه اي، کى در بشر تن سيم و دل خارا بود؟
عنبر چسان نسبت کنم با زلف تو، کز زلف تو
بوى دل آيد وين کجا در عنبر سارا بود؟
ناز و کرشمه آفت است از بهر دلها در بتان
ورنه به زيبايى چه کم نقشى که بر ديبا بود
گفتم که گر همتاى خود خواهى مه و خورشيد بين
گفتا که بينم آينه، گر اين هوس با ما بود
خفتن نه تنها در لحد راحت بود، فرياد از آن
خوابى که دور از دوستان مشتاق را تنها بود
خسرو، گر از عشقت بود رنجي، مرنج از نيکوان
باشد گنه چشم مرا نه روى زيبا را بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید