شماره ٤٠٦: اى داشته به سر ز رعونت کلاه کج

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى داشته به سر ز رعونت کلاه کج
سر کج مکن که کج بودش جايگاه کج
سيلى باد بين که چسان افگند به خاک
غنچه که مى نهد دو سه روزى کلاه کج
از چشم راست بين همه را، کز کژى بود
کردن به مردمان ز تکبر نگاه کج
در نيک کوش کت بد و نيک ار به طينت است
کز خاک راست است بر آيد گياه کج
گمراهيت به باديه هاى کج افگند
تو راه راست گير و رو، ار هست راه کج
دنيا به عهد تو نشود بر مراد تو
کز زور دست تشنه نشد راه چاه کج
خسرو حساب خويش ترا داد راست پند
تو خواه راست دان سخنش را و خواه کج



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید