شماره ٣٥٧: با غمت شادى جهان هوس است

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
با غمت شادى جهان هوس است
شادى من همين غم تو بس است
از دهان تو چون نفس نزنم
مر مرا بيم تنگى نفس است
نيم خال لب توام بکشد
زهر اگر خود همه پر مگس است
از سر خشم، اگر بخايى لب
بر لبت بوسه دادنم هوس است
گر کسى بردر تو جويد بار
چند گويى که بار او چه بس است
همه شب گرد کوى او گردم
هر که بيند گمانش برعسس است
بنده خسرو به ناله در ره عشق
کاروان غم ترا جرس است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید