شماره ٣٤٩: آنکه دلم شيفته روى اوست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آنکه دلم شيفته روى اوست
شيفته تر مى کندم اين چه خوست؟
دوش بگفتم که دهانيت نيست
گفت که بسيار درين گفتگوست
به که رخ از خلق بپوشد، ازآنک
ديده بد آفت روى نکوست
هستى من رفت و خيالش نماند
اين که تو بينى نه منم، بلکه اوست
عاشقم، ار گريه کنم عيب نيست
آب که بر روى من است آب جوست
بس که دل گمشده جويم به خاک
قامت من بين که چگونه دو توست
ترک جهان بينيم با وصل يار
کار جهان بين که چهار آرزوست
خسرو از اين گونه که در خود گم است
عاقبتش در طلب و جستجوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید