شماره ٢٦٧: اى دهانت، چشمه آب حيات

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى دهانت، چشمه آب حيات
شمع رويت آفتاب کاينات
تا دلم از شادى وصلت نماند
از کمند غم نمى يابم نجات
گريه را مپسند هر دم تا به کى
پيش چشم از گريه جيحون و فرات
زاتش هجرت تن خاکى بسوخت
تا کدامين باد آرد سوى مات
هر که بى تو زنده ماند مرده به
جز وصالت نيست مقصود از حيات
گر نديدى سبزه اى بر آب خضر
گرد آن شکر ببين رسته نبات
بت پرستان گر ز تو آگه شوند
ياد نارند از بتان سومنات
از شراب شب نشينان در خمار
هات کأسا يا حبيبى بالغدات
همچو ذره در هواى مهر تو
نيست خسرو را دمى صبر و ثبات



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید