شماره ٢٦٢: آمد آن يارى که در دل جاى اوست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آمد آن يارى که در دل جاى اوست
راحت جان صورت زيباى اوست
آشنايى تازه کرد اين سرکه او
ز آشنايان قديم پاى اوست
يک قبا جانم که از تن رفته بود
ديدم آنگه در ته يک تاى اوست
لذت خو کرده خود باز يافت
دل که بد خو کرده حلواى اوست
خارها بس نيش سختم مى زنند
گر چه ناوک رسته خرماى اوست
بر دلم کوه و غم و دل بر قدش
وه چه بارست اينکه بر بالاى اوست
خسروا، گر دل ستد، تو در بمان
گيتى آن داند که آن کالاى اوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید