شماره ١٥٢: صبا، گردى ازان زلف دو تا خاست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
صبا، گردى ازان زلف دو تا خاست
به هر سو بويى از مشک ختا خاست
بلاى خفته سر برداشت، گويى
مرا مويى کزان زلف دو تا خاست
گريبان مى درم هر صبح چون گل
همه رسوايى من از صبا خاست
نظرها از زکوة حسن مى داد
ز هم افتاد کز هر سو گدا خاست
متاع عقل و جان و دل همه سوخت
من اين آتش ندانم کز کجا خاست
تو تار زلف بستى بند در بند
ز هر بندى مرا دردى جدا خاست
اميدم بود کز دستش برم جان
وليکن خط مشکينش بلا خاست
کنون ما و لب لعل و خط سبز
که تقوى را رقم از کار ما خاست
تماشا را بيا زين سوى بارى
کنون کز گريه خسرو گيا خاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید