شماره ٢٢: گنج عشق تو نهان شد در دل ويران ما

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گنج عشق تو نهان شد در دل ويران ما
مى زند زان شعله دايم آتشى در جان ما
اى طبيب از ما گذر، درمان درد ما مجوى
تا کند جانان ما از لطف خود درمان ما
يوسف عهد خودى تو، اى صنم با اين جمال
مى رسد شاهى ترا بر دلبران، سلطان ما
دى خرامان در چمن ناگه گذشتى لاله گفت
نيست مثل آن صنوبر در همه بستان ما
از تب و تاب غم هجران چو ما را دل بسوخت
خود نگفتى اين گذر چونست در هجران ما
چشم ما مى گويد از سوز غمت شب تا به روز
هيچ رحمى نايدت بر ديده گريان ما
مى کنم شادى که گفتا غمزه ات از ناز دوش
خسروا، نزديک آن شو تا شوى قربان ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید