غزل شماره ۲۰۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
پشت بر روى جهان خواهيم کرد
قبله روى دلستان خواهيم کرد
سود ما سودايى عشقت بس است
گرچه دين و دل زيان خواهيم کرد
خاصه عشقش را که سلطان دل است
مرکبى از خون روان خواهيم کرد
دل اگر خون شد ز عشقش باک نيست
کين چنين کارى به جان خواهيم کرد
گر در اول روز خون کرديم دل
روز آخر جان فشان خواهيم کرد
ذره ذره در ره سوداى تو
پايهاى نردبان خواهيم کرد
چون به يک يک پايه بر خواهيم رفت
پايه اى زين دو جهان خواهيم کرد
تا کسى چشمى زند بر هم به حکم
ما دو عالم در ميان خواهيم کرد
آن روش کز هرچه گويم برتر است
برتر از هفت آسمان خواهيم کرد
وآن سفر کافلاک هرگز آن نکرد
ما کنون در يک زمان خواهيم کرد
گر کند چرخ فلک صد قرن سير
ما به يک دم بيش از آن خواهيم کرد
پس به يک ذره و يک يک وجود
خويشتن را امتحان خواهيم کرد
سر ز يک يک ذره بر خواهيم تافت
وز همه عالم کران خواهيم کرد
شبنمى بى پا و سر خواهيم شد
قصد بحر جاودان خواهيم کرد
تا ابد چندان که ره خواهيم رفت
منزل اول نشان خواهيم کرد
نيست از پيشان ره کس را خبر
پس خبر از کاروان خواهيم کرد
کس جواب ما نخواهد داد باز
گرچه بسيارى فغان خواهيم کرد
گر بسى معشوق را خواهيم جست
هم وجود خود عيان خواهيم کرد
ور شود مويى ز معشوق آشکار
ما همه خود را نهان خواهيم کرد
چون فريد اينجا دو عالم محو شد
پس چگونه ره بيان خواهيم کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید