شماره ٢٤٥: صبح بر خورشيد مى لرزد ز آه سرد ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
صبح بر خورشيد مى لرزد ز آه سرد ما
کوه مى دزدد کمر در زير بار درد ما
از رگ خامى نباشد ميوه ما ريشه دار
پختگى پيداست چون آتش ز رنگ زرد ما
فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود
گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما
مى شود مژگان آتشبار، هر خارى که هست
بر گلستان بگذرد گر آه غم پرورد ما
بازى ما گر چه اول خام مى آيد به چشم
در عقب دارد تماشاهاى رنگين، نرد ما
دامن صحرا ز اشک آهوان شد لاله زار
روى در حى کرد تا مجنون صحراگرد ما
ناز پرورد خرام قامت رعناى اوست
برنمى خيزد به تعظيم قيامت، گرد ما
اين جواب آن غزل صائب که طالب گفته است
بعد ازين از خاک، معشوقانه خيزد گرد ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید