شماره ٣٨٨: اى مسلمانان، گرفتارم بدست کافرى

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى مسلمانان، گرفتارم بدست کافرى
شوخ چشمي، تيز خشمي، ظالمي، غارتگرى
با اسيران و غريبان سرکشى هر دم کنى
از رخ گل رنگ او هر سو بهار خرمى
با حريفان دگر معشوق عاشق پرورى
وز دهان تنگ او هر گوشه تنگ شکرى
چيست داني، صف بصف، مژگان تيزش هر طرف؟
ناوک اندازان سپاهي، نيزه داران لشکرى
در بر سيمين، دلى داري، بسختى همچو سنگ
وه! که دارد اين چنين سنگين دلي، سيمين بري؟
بندگانش تاجدارانند و گرد کوى او
هر قدم تاج سري، افتاده بر خاک درى
تاب ظلم او ندارم، الله الله! چون کنم؟
من گداى بى کسي، او پادشاه کشورى
اى که مى گويي: هلالي، سر نخواهى باختن
باش تا فردا ميان خاک و خون بينى سرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید