شماره ٦٧: ما و نگاه شرمگين از تگ و تاز دوختن

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ما و نگاه شرمگين از تگ و تاز دوختن
آبله سا بپاى عجز چشم نياز دوختن
ضبط نفس زکف مده فرصت چاره نازکست
غنچه قبا بخاک داد در غم باز دوختن
عشق جنون ترانه است ناله نفس بهانه است
بى لب بسته مشکل است پرده راز دوختن
شهرت خود نمائيت رونق شرم ميبرد
پرده دير نگهت جامه ساز دوختن
در همه حال نيستى است چاره گر شکست دل
قابل زخم شيشه نيست غير گداز دوختن
گرد تردد حدوث بخيه بروى ما فگند
خرقه دريد پرده شرم مجاز دوختن
گرمژه بسته ئى زخلق هر دو جهان شکار تست
قوت بال ميدهد ديده باز دوختن
عمر بتاب و تب گذشت محرم عافيت نگشت
رشته سعى نارسا کرد دراز دوختن
عجز نفس حباب را کرد بخامشى گرو
رشته کجاست تا توان نغمه ساز دوختن
(بيدل) ازين دروزه عمر ننگ بقاى کس مباد
دل پى حرص باختن چشم به آز دوختن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید