شماره ٢١٤: زآفتاب مهر او تابنده ام

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
زآفتاب مهر او تابنده ام
پادشاهى مى کنم تا بنده ام
گر نوازد ورکشد فرمان اوست
بنده ام دربندگى پاينده ام
بلبل مستم درين گلزار عشق
گاه گريانم گهى درخنده ام
غير نور او نبيند چشم من
تا نظر بر روى او افکنده ام
جان و دل کردم نثار حضرتش
از نثار اين چنين شرمنده ام
مرده دردم از آن دارم حيات
کشته عشقم ازين دل زنده ام
سيد خود را از آن جستم بسى
عارفانه بنده پاينده ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید