شماره ٢٥: رنگ در روى شراب آن لب ميگون نگذاشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
رنگ در روى شراب آن لب ميگون نگذاشت
حرکت در الف آن قامت موزون نگذاشت
تا پى ناقه ليلى نشد از دشت سفيد
هيچ کس پنبه به داغ دل مجنون نگذاشت
با جگر تشنگى خار مغيلان چه کنم؟
ريگ اين باديه در آبله ها خون نگذاشت
رفته بودم که در آن چاه زنخدان افتم
چشم کوته نظر و طالع وارون نگذاشت
ليلى سنگدل از خانه نيامد بيرون
مرغ تا بيضه به فرق سر مجنون نگذاشت
شد گنه سلسله جنبان توجه دل را
سيل تا تيره نشد روى به جيحون نگذاشت
تا نزد دست به دامان تجرد، صائب
عيسى از خاک قدم بر سر گردون نگذاشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید