شماره ١١١: تا بر اطراف رخت جعد چليپايى هست

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا بر اطراف رخت جعد چليپايى هست
هر طرف پاى نهى سلسله در پايى هست
قتل عشاق تو خالى ز تماشايى نيست
وه که از هر طرفت طرفه تماشايى هست
بعد کشتن تن صد چاک مرا بايد سوخت
که هنوز از تو به دل باز تمنايى هست
دى پى تجربه از کوى تو بيرون رفتم
به گمانى که مرا از تو شکيبايى هست
جان شيرين ز غم عشق به تلخى دارم
به اميدى که تو را لعل شکرخايى هست
لب جان بخش تو گر بوسه به جان بفروشد
من سودا زده را هم سر سودايى هست
واعظ از سايه طوبى سخنى مى گويد
غير قد تو مگر عالم بالايى هست
من و سوداى تو تا دامن صحرا برجاست
من و اندوه تو تا عشق غم افزايى هست
اى که بى جرم خورى خون فروغى هر روز
هيچ گويا خبرت نيست که فردايى هست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید