شماره ٣٤٥: رفتم که بشکنم بملامت سبوى خويش

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
رفتم که بشکنم بملامت سبوى خويش
در راه دل سبيل کنم آبروى خويش
بر عافيت چه ناز کنم گر بر آورم
خود را بعادت غم وغم را بجوى خويش
شد عمرها که برده از خويشتن مرا
باز آورم که سوختم از آرزوى خويش
خود را چنان ز هجر تو گم کرده ام که هست
مشکلتر از سراغ تو ام جستجوى خويش
تا مست گفتگوى تو گشتم ز همدمان
بيگانه وار ميشنوم گفتگوى خويش
اين جنس گريه عرفى از اعجاز برترست
دريا گره نکرده کسى در گلوى خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید