شماره ٣٤٦: درمانده ام بصحبت اميد وبيم خويش

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
درمانده ام بصحبت اميد وبيم خويش
گه نوحه سنج خويشم وگاهى نديم خويش
کامى که از شرف محک جود حاتم است
مى بايدم گرفت ز بخت لئيم خويش
هوشم فداى نکهت آن گل که تا ابد
نام بهشت کرده بلند از نسيم خويش
ترسم ز مدعى بقبول غلط ولى
در تابم از شکنجه طبع سليم خويش
آنکس که بى چراغ درآيد بخلوتم
بنمايش تجلى طور از حريم خويش
شکر صفاى سينه کنون آشتى کنم
در رستخيز اگر بشناسم غنيم خويش
اکنون مى مغانه به عرفى حلال شد
کز بيخودى گذاشت ره مستقيم خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید