شماره ٦٧٨: دل درون سينه و ما رو به صحرا مى رويم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
دل درون سينه و ما رو به صحرا مى رويم
کعبه مقصد کجا و ما کجاها مى رويم
جام جم آيينه دار کاسه زانوى ماست
ما چون طفلان هر طرف بهر تماشا مى رويم
شمع طور از انتظار ما گدازان است و ما
هر شرارى را که مى بينيم از جا مى رويم
هر سر خارى به خون ما کشد تيغ از نيام
ما چه فارغبال در دامان صحرا مى رويم
کاروانگاه حوادث سينه مجروح ماست
رو به ما دارد غم عالم به هر جا مى رويم
بر سر بخت سيه خاک سيه زيبنده است
ما به هندوستان نه بهر مال دنيا مى رويم
دامن دشت است باغ دلگشاى وحشيان
غم چو زور آورد بر خاطر به صحرا مى رويم
اشک در دامان و آه آتشين در زير لب
چون چراغ صبحدم بيرون ز دنيا مى رويم
اين زمان صائب حريفان مست خواب غفلتند
قدر ما خواهند دانستن چو زينجا مى رويم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید