نعمت الله است دايم با خدا
نعمت از الله کى باشد جدا
در دل و ديده نديدم جز يکى
گرچه گرديدم بسى در دو سرا
ميل ساحل کى کند بحرى چوشد
غرقه در درياى بى پايان ما
ما نوا از بينوائى يافتيم
گر نوا جوئى بجو از بينوا
از خدا بيگانه اى ديديم نه
هرکه باشد هست با او آشنا
سرورى خواهى برآ بر دار عشق
کز سر دار فنا يابى بقا
سيد سرمست اگر جويى حريف
خيز مستانه به ميخانه درآ