حكايت

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
شكم صوفيى را زبون كرد و فرج
دو دينار بر هر دوان كرد خرج
يكى گفتش از دوستان در نهفت
چه كردى بدين هر دو دينار؟ گفت
به دينارى از پشت راندم نشاط
به ديگر، شكم را كشيدم سماط
فرومايگى كردم وابلهى
كه اين همچنان پر نشد وان تهى
غذا گر لطيف است و گر سرسرى
چو ديرت به دست اوفتد خوش خورى
سر آنگه به بالين نهد هوشمند
كه خوابش به قهر آورد در كمند
مجال سخن تا نيابى مگوى
چو ميدان نبينى نگهدار گوى
وز اندازه بيرون، مرو پيش زن
نه ديوانه‌اى تيغ بر خود مزن
به بى رغبتى شهوت انگيختن
به رغبت بود خون خود ريختن
برو اندرونى بدست آر پاك
شكم پر نخواهد شد الا به خاك



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید