شماره ١٧٨

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
بشتاب در راه طلب بگذر زهر آسودنى
اين ره که بى پايان خوش است ارزد قدم فرسودنى
تحصيل درد دوستى آنسوتر است از بيش و کم
دست از طلب کوته مکن تا مملکت افزودنى
کى نعمت ديدار او ميگنجد اندر حوصله
موسى کجا داغم کند از دست و لب آلودنى
هر شوخ کامد در جهان بگذاشت چندين رسم نو
کو از تو در عالم برا ،بر دوستان بخشودنى
انديشه بى افسوس بى عرفى چه تدبيرست اين
گه سر بزانو ماندنى گه دست برهم سودنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید