سوز و ساز

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
باز کن نغمه جانسوزى از آن ساز امشب
تا کنى عقده اشک از دل من باز امشب
ساز در دست تو سوز دل من مى گويد
من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
مرغ دل در قفس سينه من مى نالد
بلبل ساز ترا ديده هم آواز امشب
زير هر پرده ساز تو هزاران راز است
بيم آنست که از پرده فتد راز امشب
گرد شمع رخت اى شوخ، من سوخته جان
پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب
گلبن نازى و در پاى تو با دست نياز
مى کنم دامن مقصود پر از ناز امشب
کرد شوق چمن وصل تو اى مايه ناز
بلبل طبع مرا قافيه پرداز امشب
شهريار آمده با کوکبه گوهر اشک
به گدائى تو اى شاهد طناز امشب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید