شماره ٢٥٩: در لاف حلقه ربا مزن بترانهاى سنان کج

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
در لاف حلقه ربا مزن بترانهاى سنان کج
که مباد خنده نما شود لب دعويت ز زبان کج
زغرور دعوى سرورى بفلک نميرسدت سرى
سرتيغ اگر بدر آورى که خم است پيش فسان کج
زغبار جاده معصيت نشديم محرم عافيت
بکجاست منزل غافلى که فتد براه روان کج
دل و دست باخته طاقتم سر و پاى کمشده همتم
قلم شکسته کجا برد رقم عرق به بنان کج
ستم است بر خط سطر از خم و پيچ لغزش خامها
ره راست متهم کجى نکنى زسعى عنان کج
بصلاح طينت منقلب نشوى زيان زده هوس
که چو جنس هاى دگر کسى نخرد کجى زدکان کج
سرخوان نعمت عافيت نمکيست حرف ملايمش
تو اگر ازين مزه غافلى غم لقمه خور بدهان کج
خلل طبيعت راستان نشود کشاکش آسمان
زخدنگ جوهر راستى نبرد تلاش کمان کج
من (بيدل) از طرق ادب نگزيده ام ره دامنى
که زلغزش آبله زا شود قدم يقين بگمان کج



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید