شماره ٨٨: شبکه طاوس مرا شوق تو بال افشان داشت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شبکه طاوس مرا شوق تو بال افشان داشت
يکجهان چشم بهم برزدن مژگان داشت
هرچه جوشيد زموج و کف اين قلزم وهم
نفسى بود که در پرده دل طوفان داشت
رمز بيرنگى ما فاش شد از شوخى رنگ
شيشه آورد برون آنچه پرى پنهان داشت
تازهستى اثرى هست محبت رسواست
حرمت ناله بزنجير نفس نتوان داشت
حيرت از شش جهتم در دل آئينه گرفت
ورنه هر مو بتنم صد مژه بال افشان داشت
آخر از عجز طلب اشک دوانديم بچشم
پاى خوابيده ما آبله در مژگان داشت
همه جا ديده يعقوب غبارانگيز است
يارب اقليم محبت چقدر کنعان داشت
هيچ روشن نشد از هستى ما غيرحجاب
شخص تصوير همين پيرهن عريان داشت
عاقبت کسوت مجنون بعرق گشت بدل
فصل تأثير جنون اينهمه تابستان داشت
تنگى حوصله شد ترک علايق (بيدل)
ياد گردى که بهم چيدن او دامان داشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید