شماره ١: دل زاوهام غبارآلود است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل زاوهام غبارآلود است
زنگ آئينه آتش دود است
عمرها شد که چو موج گهرم
بال پرواز قفس فرسود است
طرف عجز غرور است اين جا
سجده ها آئينه مسجود است
معنى شهرت عنقا درياب
شور معدومى ما موجود است
گر شوى محرم انجام طلب
نقش پا آئينه مقصود است
غنچه گل کن که درين عبرتگاه
خنده را چاک گريبان سود است
بر دل کس نخورى از دم سرد
وعظ بيجا همه جا مردود است
زخم دل ضبط نفس ميخواهد
غنچه را بستن لب بهبود است
تشنه مردند شهيدان وفا
آب شمشير تو خون آلود است
(بيدل) از هستى موهوم مپرس
ساز بنياد نفس نابود است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید