شماره ٧٢٤: ابروى او نرفت ز مد نظر مرا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ابروى او نرفت ز مد نظر مرا
در زير تيغ، زندگى آمد بسر مرا
دارم چو شمع گردنى از موم نرمتر
تيغ برهنه است نسيم سحر مرا
زخم زبان مرا نتواند گرفته ساخت
دل وا شود چو آبله از نيشتر مرا
بر رشته گسسته عمر سبک عنان
باشد خطر چو سبحه ز صد رهگذر مرا
هر چند بگسلد رگ جان، نگسلم ازو
پيوند ديگرست به موى کمر مرا
پيرى مرا به گوشه عزلت دليل شد
بال شکسته شد به قفس راهبر مرا
تا در کمند رشته هستى فتاده ام
دل خوردن است کار چو عقد گهر مرا
صائب دو عالم از اثر توتياى فقر
افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید