شماره ٧١٧: در گردش آوريد مى لعل فام را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
در گردش آوريد مى لعل فام را
زين بيش خشک لب مپسنديد جام را
تاچون شفق مدام رخت لاله گون بود
بى باده مگذران چو فلک صبح و شام را
غافل مشو که وقت شناسان نوبهار
چون لاله بر زمين ننهادند جام را
هر کس به خون دل ز مى ناب صلح کرد
محکم گرفت دامن عيش مدام را
آمد ز زير سنگ برون هر دلى که ريخت
بر خاک، ميوه هاى تمناى خام را
داديم عارفانه چو منصور تن به دار
کرديم نقد، روضه دارالسلام را
بر تيغ کوه سينه فشارد ز انفعال
کبکى که آورد به نظر آن خرام را
آنجا که دوربينى رشک است، عاشقان
امساک مى کنند ز جانان پيام را
دل را به زور عشق رهانديم از بدن
با خود به زير خاک نبرديم دام را
عيب من از شمار برون است و از حساب
صائب ز چشم خلق بپوشم کدام را؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید