شماره ٥٢٧: نخل قد تو هم آغوش بلا کرد مرا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نخل قد تو هم آغوش بلا کرد مرا
هوس زلف تو همدست صبا کرد مرا
خاک در ديده مقراض جدايى بادا!
که ازان حاشيه بزم جدا کرد مرا
عکس من خاک به چشم آينه را مى پاشيد
پرتو روى تو آيينه نما کرد مرا
بعد عمرى که فلک بر سر انصاف آمد
همچو يوسف به لب چاه بها کرد مرا
(چه عجب گر جگر نى بخراشد نفسم
بند از بند، فراق تو جدا کرد مرا)
(داشتم شکوه ز ايران، به تلافى گردون
در فرامشکده هند رها کرد مرا)
چون به بستر بنهم پهلوى راحت صائب؟
غنچه خسبي، گره بند قبا کرد مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید