شماره ٥٠٤: چشم بگشا، سبک از خواب گران کن خود را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چشم بگشا، سبک از خواب گران کن خود را
بر هوا پاى بنه، تخت روان کن خود را
مى کند کار لب نان، لب افسوس اينجا
لب بگز، فارغ از انديشه نان کن خود را
گوهر آبله در راه طلب ريخته است
قدمى پيش نه، از ديده وران کن خود را
بر جوانى مخور افسوس در انجام حيات
باده کهنه به دست آر و جوان کن خود را
زردرويي، گل روى سبد هشيارى است
مى گلرنگ بکش، لاله ستان کن خود را
اگر از تشنه لبان گهر سيرابى
سعى کن همچو صدف پاک دهان کن خود را
شکوه از زخم زبان کردن مردم سبکى است
قلعه آهنى از گوش گران کن خود را
مى رسد فيض به هر کس که بود فيض رسان
از رخ تازه، بهار دگران کن خود را
برکت مى رود از هر چه به آن چشم رسيد
زينهار از نظر خلق نهان کن خود را
مى خورندت به نظر گرسنه چشمان جهان
چون شب قدر نهان در رمضان کن خود را
صائب اين آن غزل منصف وقت است که گفت
گرنه آيينه شوي، آينه دان کن خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید