شماره ٤٦٥: مدار از منزل آرايان طمع معمارى دلها

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مدار از منزل آرايان طمع معمارى دلها
که وسعت رفت از دست و دل مردم به منزلها
سيه شد بس که عالم از چراغ مرده دلها
نمى بينند پيش پاى خود را شمع محفل ها
دل بيدار مى بايد درين وادي، توجه کن
که من با پاى خواب آلود کردم قطع منزل ها
نصيب دور گردان گوهر سيراب چون گردد؟
ازان دريا که با اين قرب، لب خشکند ساحلها
بناى کعبه و بيت الصنم کردند بيکاران
گل و خشتى که بر جا مانده بود از کعبه دلها
زبان بستم، گشاد دل ز صد جانب درون آمد
نظر پوشيدم، از پيش نظر برخاست حايل ها
به نوميدى مده تن گر چه در کام نهنگ افتى
که دارد در دل گرداب، بحر عشق ساحل ها
نمى بود اين قدر خواب غرور دلبران سنگين
اگر مى داشت آوازى شکست شيشه دلها
به ليلى متهم دارند مجنون را، ازين غافل
که دارد گفتگوى مردم ديوانه محمل ها
هزاران عقده چون انگور در دل داشتم صائب
به يک پيمانه مى کرد ساقى حل مشکل ها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید