شماره ٤١٨: گزيرى از علايق نيست زير چرخ يک تن را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گزيرى از علايق نيست زير چرخ يک تن را
رهايى نيست زين خار شلايين هيچ دامن را
جنون دورى از عقل گرانجان کرد آزادم
که مى گردد دل از سرگشتگى خالى فلاخن را
به پايان زود مى آيد، بود شمعى که روشنتر
درين عالم اقامت کم بود جانهاى روشن را
ميسر نيست آزادى ز خود بى همت مردان
که جز رستم برون مى آورد از چاه بيژن را؟
دم جان بخش را تأثير در آهن دلان نبود
نسازد قرب روح الله روشن، چشم سوزن را
ندارد سيرى از روى نکو، چشم نظربازان
تهى چشمى نگردد کم ز مهر و ماه، روزن را
ندارد عاقبت بين شکوه صائب از سيه بختى
که حق بيش است بر آيينه از گلزار، گلخن را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید