شماره ٤٠٧: فروغ حسن از خط بيش گردد لاله رويان را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
فروغ حسن از خط بيش گردد لاله رويان را
که خاموشى بود کمتر، چراغ زير دامان را
نهان در خط سبز آن لعل شکر بار را بنگر
نديدى زير بال طوطيان گر شکرستان را
به ريزش مى توان داغ سياهى را ز دل شستن
که باشد ابر بى باران، شب آدينه مستان را
به جوش سينه من برنيايد مهر خاموشى
حبابى پرده دارى چون تواند کرد طوفان را؟
حريصان مى شوند از دور باش منع مبرم تر
که دندان طمع مسواک سازد چوب دربان را
کريم پاک گوهر چشم سايل را کند روشن
صدف با بسته چشمى مى شناسد ابر نيسان را
مگر روى عرقناک ترا ديده است، کز غيرت
ز برگ لاله شبنم بر جگر افشرده دندان را؟
سخن هاى پريشان مرا نشنيدن اولى تر
که باران اشک حسرت باشد اين ابر پريشان را
توان مضمون مکتوب مرا دريافت از عنوان
که چين آستين بر جبهه باشد تنگدستان را
مرا از قرب شبنم در گلستان شد چنين روشن
که خوبان از هوا گيرند صائب پاک چشمان را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید