شماره ٣٠٥: پخته مى گردند از سوداى زلفش خام ها

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
پخته مى گردند از سوداى زلفش خام ها
اين ره باريک، رهرو را دهد اندام ها
اين غزالى را که من صياد او گرديده ام
چشم حسرت مى شود در رهگذارش دام ها
قاصد بى رحم اگر از خود نسازد حرف را
مى برد چون بوسه دل، شيرينى پيغام ها
فتنه چشم تو تا بيدار شد از خواب ناز
در شکر شد خواب شيرين تلخ بر بادام ها
ديده چون دستار کن از گريه کز چشم سفيد
کعبه ديدار دارد جامه احرام ها
چون گره بگشايى از مو، شام گردد صبح ها
پرده چون بگشايى از رو، صبح گردد شام ها
تا گذشت از بوستان مستانه سرو قامتت
بر گلوى قمريان شد طوق، خط جام ها
کار مزدوران بود خدمت به اميد نوال
مخلصان را نيست صائب چشم بر انعام ها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید