شماره ٢٨٤: خون دل را باده گلفام مى دانيم ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خون دل را باده گلفام مى دانيم ما
آه را خوشتر ز خط جام مى دانيم ما
نيست احسان بنده کردن مردم آزاد را
دانه اهل کرم را دام مى دانيم ما
در گلستانى که بلبل نغمه پردازى کند
مطربان را مرغ بى هنگام مى دانيم ما
گو مزن در پيش ما منصور لاف پختگى
ميوه تا بر شاخ باشد خام مى دانيم ما
عاقبت بين است چشم روشن ما چون شرار
نقطه آغاز را انجام مى دانيم ما
وحشت اندازد عزيزان را ز اوج اعتبار
گوشه گيرى را کنار بام مى دانيم ما
مى شود در کامرانى روى گردان دل ز حق
بستگى را جامه احرام مى دانيم ما
از خسيسان منت احسان کشيدن مشکل است
بخل ممسک را به از انعام مى دانيم ما
خنده بيجا، کند عالم به چشم ما سياه
صبح را دلگيرتر از شام مى دانيم ما
پشت شمشير سؤال از دم بود خونريزتر
خامشى را بدتر از ابرام مى دانيم ما
هر که سازد نام ما را حلقه از هم صحبتان
عين رحمت، همچو خط جام مى دانيم ما
همچو خاک نرم صائب مردم هموار را
از بصيرت پرده دار دام مى دانيم ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید